على بيگلو

در حمايت و لزوم پيوستن ايران به

"اتحاديه كشورهاى عرب" و "مجمع تركى همكارى و توسعه"

 

 

پس از آنكه سبحاني مديركل خاورميانه عربي و شمال آفريقاي وزرات امورخارجه ايران در سفر به مصر درخواست عضويت ايران در اتحاديه عرب به‌‏عنوان عضو ناظر را ارائه كرد چند تن از صاحبنظران و سياستمدران فارس (آقايان هرميداس باوند٫ ابراهيم يزدى و پيروز مجتهدزاده) به اظهار نظر و انتقاد در اين باره پرداخته اند. هرچند هر سه اين منتقدين در نظرات خود٫ به شرحى كه در زير آمده است٫ از پيشگوئي هاي عجولانه و تمايلات و احساسات قوميتگرايى فارسى فارغ نبوده اند در بيانات و ارزيابىهاى آقاى پيروز مجتهدزاده آشكارا موضع قوميتگرايى افراطى فارسى٫ سائقه هاى شديد نژادمحورانه٫ باستانگرايى-كوروشيسم و عصبيت پرخاشگرايانگه ضدعربى و ضد تركى غليظى به چشم مىخورد. از سوى ديگر دكتر صادق زيبا كلام , استاد دانشگاه تهران و كارشناس مسائل استراتژيك اين اقدام را از چند منظر قابل تحسين دانسته است. در اين نوشته من ضمن تاييد عمومى ارزيابى دكتر صادق زيبا كلام ٫ نه تنها از ضرورت پيوستن ايران به "اتحاديه كشورهاى عرب" بلكه از لزوم پيوستن عاجل ايران به "مجمع تركى همكارى و توسعه" دفاع نموده ام. قبل از آن نخست به منظور آشنايى با موضع طيفهاى گوناگون جريان قوميت گرايى فارسى در اين مورد نظرات سه صاحبنظر مذكور را نقل مىكنم:

 

دكتر داوود هرميداس باوند مىگويد كه اتحاديه‌‏ عرب تا به حال فاقد كارآيي بوده است. وى تصميمات اين اتحاديه را بدون توجه به واقعيات و براساس پندارهاي قبيله‌‏اي دانسته و پيشگويى كرده است كه عضويت ايران به‌‏عنوان ناظر هيچ تأثيري در اين تصميمات نخواهد داشت و نمي‌‏تواند منافع خاصي براي ما به همراه داشته باشد. او رد اين پيشنهاد كه به گمانش هيچ مبناي منطقي ندارد از سوي اتحاديه‌‏عرب را، به‌‏عنوان يك امتياز منفي براي كشوري مهم و تاريخي مانند ايران تلقي نموده است.


ابراهيم يزدي ‌از نهضت آزادى و وزير امورخارجه دولت‌‏ موقت با بيان اينكه رد درخواست ايران از سوي اتحاديه‌‏عرب، موجب سرافكندگي براي ديپلماسي كشور است، گفته است: به‌‏هيچ‌‏وجه نمي‌‏توان تصميم ايران مبني بر پيوستن به اتحاديه‌‏عرب به عنوان عضو ناظر را، در راستاي منافع‌‏ ملي و موقعيت استراتژيك در منطقه ارزيابي كرد و افزوده است كه هيچ توجيه منطقي و عقلاني براي چنين درخواستي از سوي ايران وجود ندارد. وى نيز پيشگويى نموده است كه حضور ما در اتحاديه ‌‏عرب حتي به‌‏عنوان ناظر نمي‌تواند باعث نقض تصميم‌‏گيري‌‏هاي گذشته در مورد سياست‌‏هاي اين اتحاديه در منطقه شود و يا كمترين كمكي به حل اختلافات ايران با امارات بر سر جزاير سه‌‏گانه ايراني بكند. (اظهارات فوق همچنين با توجه به نزديك شدن روزافزون جريان سياسى موسوم به ملى مذهبى به جريان  قوميتگرايى افراطى فارسى نيز قابل تامل اند).


پيروز مجتهدزاده
مديرعامل مؤسسه مطالعات استراتژيك يوروسويك لندن كه عموما مواضع بسيار غيردوستانه اى نسبت به ملل و كشورهاى عربى و تركى و همچنين اقوام ترك و عرب ايرانى دارد٫ در اين باره از جمله مىگويد (به اختصار): "مليت عربي، هويت عربي، شخصيت ملي عربي بسيار عالي است؛ مباركشان باشد به ما چه ربطي دارد؟ ما كه عرب نيستيم. تصميم‌‏گيري‌‏هاي اتحاديه ‌‏عرب براي حفظ هويت و شخصيت واستقلال ملت‌‏ها و كشورهاي عرب است و هيچ ربطي به ما ندارد. اتحاديه ‌‏عرب تشكيلاتي است كه مديريتش هويت عربي و اساس موجوديتش بر اساس ناسيوناليسم و پان عربيسم از نوع ناصري و صدام حسيني است و براي اعتلا بخشيدن به شخصيت و هويت عربي٫ ضديت با ايران و براساس پان ‌‏عربيسم به وجود آمده است٫ اساسا دشمني با هويتها و مليتهاي غيرعربي و خصوصا هويت ايراني دارد و عضويت در آن نشان از عربي بودن آن ملت دارد. چرا بايد شخصيت و هويت و مليت خود را لگدمال كنيم و عضو تشكيلاتي شويم كه مربوط به ملل عرب مي‌‏شود و در آنجا هويت و مليت و شخصيت ملي مستقل خود را با علامت سؤال مواجه كنيم. آن اتحاديه اساس كارش تنها دشمني با هويت ملي ديگران است از جمله هويت ملي ايراني".

 

وى مىافزايد: "تصميم گيران وزارت خارجه ما به كلي از مرحله پرت هستند. وزارت خارجه سرخود چنين تقاضايي كرده است و با اين كار هويت چند هزار ساله يك ملت را خدشه دار نموده است. يك چنين تقاضايي كه براي همكاري مايه گذاشتن از هويت ملي مطرح شود مطلقا بيجاست. چطور است اصلا اسم خودمان را بگذاريم رئيس كل عربها؟. ورود به آن اتحاديه مساوي است با نابودي هويت ملي و استقلال و شخصيت ملي و زير پا گذاردن و ناديده گرفتن 1400 سال مبارزه ملت ايران براي ايراني بودن و عرب نشدن. رهبران عرب يكسره با ايران و ايراني بودن و هر آنچه مربوط به ايراني حتي به كلمه فارس مربوط مي‌‏شود دشمني ‌‏ورزيده اند؛ ايران چند هزار سال هويت و شخصيت مستقل دارد، ايران افتخار دارد كه مسلمان است ولي خيلي بهتر از عرب توانست به اسلام خدمت كند. در قصص قرآن آمده است كه بابل محل كفر و مبارزه ضدخدا بوده است و كورش كه پيامبر خدا در دين يهودي و دين مسيحي قلمداد شده است و در قرآن ذوالقرنين آمده است و آن بساط كفر ضدخدايي را برداشت به كورش فحاشي مي‌‏كنند٫ اين انگيزه از همان جا مي‌‏آيد....."

 

پيروز مجتهدزاده به مسئله عضويت تركيه در اتحاديه اروپا نيز از همان چهارچوب قوميتگرايانه افراطى فارسى پرداخته است: "تركيه مي‌‏خواهد وارد اتحاديه اروپا شود و مي‌‏خواهد بگويد هويت و ملتيش اروپايي است، ولي ما مي‌‏گوييم كه اين ملت ملتي است كه هويت درستي ندارد. اگر هويت درستي داشته باشد، پايبند هويت خودش مي‌‏بود".

 

 

در لزوم پيوستن ايران به "اتحاديه كشورهاى عربى"(League of Arab States)

 

"اتحاديه عرب" (جامعه الدول العربيه) در سال 1945 بوجود آمد. هدف اوليه تاسيس اين اتحاديه دفاع از وحدت عربي و آزادسازي سرزمين هاي اشغالي اعراب بود. اما اكنون اين مجموعه در راه تغييرات ساختارى بنيادى بر اساس منافع سياسي و مشترك منطقه اى است. تعداد كنونى اعضاي آن 22 كشور است (اردن٫ امارات٫ بحرين٫ تونس٫ الجزيره٫ جيبوتى٫ عربستان سعودى٫ سودان٫ سوريه٫ سومالى٫ عراق٫ عمان٫ فلسطين٫ قطر٫ كومور٫ كويت٫ لبنان٫ ليبى٫ مصر٫ مراكش٫ موريتامى و يمن).

 

1-     همسايگان جنوبي و غربي ايران را كشورهاى با جمعيت عمدتا عرب تشكيل مي دهند. (عراق با مرز خاكى٫ كويت٫ عربستان٫ قطر٫ امارات متحده٫ عمان, بحرين با مرز آبى)

2-     پيوندها و درهم تنيدگي ژرف و ديرينه ي سياسى٫ فرهنگى٫ اعتقادى و تبارى ميان مليتهاى مختلف ساكن در ايران و اعراب بخشي از تاريخ٫ هويت و تمدن اسلامي مليتهاى ايران است. از آن جمله است دين اسلام٫ خط عربى٫ وجود 60%-80% لغات عربى در زبان فارسى و نقش تعيين كننده و غيرقابل انكار تبار عرب در تشكل تبارى قوم فارس امروزى در ايران. بخش قابل توجهى از هموطنان فارس زبان امروزى ايران به واقع گروههاى مهاجر و يا بومىعرب (تبار) ند كه به مرور زمان داوطلبانه (در قرون گذشته) و به اجبار (در قرن بيستم) زبان فارسى را اختيار نموده اند.

3-     درصد مهمى (بين 7% الى 8%) از جمعيت ايران را هموطنان و شهروندان عرب تشكيل مىدهند. اعراب ايران متشكل از عربهاي استان خوزستان و مناطق عرب نشين چسبيده به خوزستان٫ عربهاي جزاير و بنادر خليج فارس و بيش از پانصد هزار نفر عربهاي استان فارس٫ خراسان٫ كرمان٫ يزد٫ بلوچستان و جنگ زده هاي خوزستاني مقيم كرج، تهران، اصفهان، مشهد و ديگر مناطق ايران مىباشند.

4-     جمعيت عرب ايران به تنهايى از جمعيت عرب بسيارى از كشورهاى عضو اتحاديه عرب بيشتر است. و از اين منظر ايران شايستگى عضويت نه تنها به عنوان ناظر بلكه حتى به عنوان عضو اصلى اتحاديه كشورهاى عرب را نيز داراست.

5-     در عرصه همكاري‌‏هاي اقتصادي و تجارى ايران با كشورهاي عربي در حوزه خليج فارس و شمال آفريقا ,‌‏ اين اتحاديه دريچه اى به روى بازار نواحى مذكور خواهد بود.

6-     در سالهاى اخير به موازات بحث هاي بسيار جدي در ميان روشنفكران و سياسيون جهان عرب در باره توسعه سياسى و روند دمكراسى منطقه اى تغييرات گوناگونى در ساختار اتحاديه عرب از جمله گنجاندن حقوق بشر و گسترش دموكراسي بعنوان بخشي از فعاليتهاي اين اتحاديه نيز در حال انجام است. اكنون به خوبى دانسته شده است كه بدون تعريف و تلقى منطقه اى از روند دمكراسى در خاورميانه ، گذر به دمكراسى در كشورهاى منطقه به طور منفرد غيرقابل تصور است. شواهد نشان مىدهد كه موضوع دموكراسي در تعاريف جديد اتحاديه عرب هم بدرستى به شكل روند و مقوله اى منطقه اي تثبيت و تعريف خواهد شد. ايران به عنوان كشورى خاورميانه اى نمىتواند بيش از اين خود را از روند دمكراتيزاسيون منطقه ى تجريد نمايد.

7-     از دگرگوني ها و تغييرات مثبت در حال انجام در ساختار و بنيان اتحاديه عرب يكى نيز حركت به سوى اساس قرار دادن منافع متقابل و همكاري منطقه اي در قبول عضويتهاى جديد و كمرنگتر و بىاعتبار شدن مقولات گذشته مانند هويت ملي و منشا نژادي است. بنا به گفته عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب در ماه‌‏هاي اخير علاوه بر ايران درخواست‌‏هاي مشابهي از سوي كشورهاي اتيوپي، اريتره٫ تركيه و همچنين از آمريكاي لاتين براي پيوستن به اتحاديه‌‏ عرب به‌‏ عنوان عضو ناظر دريافت شده است. در چنين شرايطى عضويت ايران در همسايگى با كشورهاى عربى٫ وجود جمعيت بزرگ ايرانيان عرب ٫ مسئله تروريسم اسلامى و ديگر مسائل (بند 8) در اتحاديه عرب امرى بسيار معقول و منطقى جلوه مىكند.

8-     عضويت در اتحاديه عرب امكان تشريك مساعى٫ گشودن باب ديالوگ و تفاهم٫ تاثير و تعديل در سياستگذاريهايى مانند مسئله فلسطين و اسرائيل٫ امنيت خليج فارس٫ مشكلات موجود  ايران با مصر و عربستان ,‌‏ آينده عراق٫ مسئله جزاير سه گانه عربى٫ تروريسم اسلامى و ... را فراهم خواهد ساخت. بدون ايجاد روابط مستحكم٫ دمكراتيك و با احترام متقابل با مصر و عربستان ايجاد روابط مستحكم با دنياى عربى فوق العاده دشوار است.

 

 

در لزوم پيوستن ايران به "مجمع تركى توسعه و همكارى"(TİKA) و "سازمان همكارى اقتصادى درياى سياه" (BSEC)  ويا KEİ))

 

"مجمع تركى توسعه و همكارى" Türk İşbirliği ve Kalkınma İdaresi Başkanlığı در سال 1992 بوجود آمد. هدف شكل گيري اين اتحاديه گسترش و توسعه تعاون و همكارى منطقه اى بين كشورهاى تركزبان٫ كشورهاى همسايه تركيه و ديگر كشورها در همه زمينه هاى اقتصادى٫ تجارى٫ ادارى٫ تكنولوژيك و آموزشى بوده است. تعداد اعضاي آن در حال حاضر 18 كشور مركب از كشورهاى شبه جزيره بالكان٫ قفقاز و آسياى ميانه است (تركيه٫ آذربايجان٫ قزاقستان٫ ازبكستان٫ تركمنستان٫ قيرقيزستان٫ قبرس شمالى٫ گرجستان٫ بلغارستان٫ اوكراينى٫ روسيه٫ رومانى٫ مقدونيه٫ مولداوى٫ آلبانى٫ بوسنى هرزگوين٫ مغولستان٫ تاجيكستان) "سازمان همكارى اقتصادى درياى سياه" BSEC - Black Sea Economics Cooperation - Karadeniz Ekonomik İşbirliği Örgütü نيز تشكيلاتى است مشابه كه در همان سال تاسيس شده و داراى 20 عضو است. (اعضاى آن: تركيه٫ آلبانى٫ بلغارستان٫ رمانى٫ مولداوى٫ يونان٫ آذربايجان٫ گرجستان٫ ارمنستان٫ روسيه٫ اوكراينى. اعضا ناظر: اتريش٫ ايتاليا٫ آلمان٫ فرانسه٫ اسرائيل٫ مصر٫ تونس٫ لهستان٫ و سلواكى)

 

1-     همسايگان شمالى ايران را كشورهايى با جمعيت عمدتا ترك تشكيل مىدهند (تركيه٫ آذربايجان٫ تركمنستان با مرز خاكى٫ قزاقستان با مرز آبى).

2-     پيوندها و در هم تنيدگى ژرف و ديرينه سياسى٫ فرهنگى٫ اعتقادى و تبارى ميان مليتهاى مختلف ساكن در ايران و تركها٫ بخشى از تاريخ٫ هويت و تمدن خاورميانه اسلامى و مليتهاى ايران است. از آن جمله است مذهب تشيع (كه توسط تركهاى آسياى صغير مذهب حاكم ايران و از جمله قوم فارس شده است)٫ وجود هزاران لغت تركى در زبان فارسى٫ نقش تعيين كننده ترك ها در تشكل تبارى و هويتى قوم موسوم به فارس در ايران. بخش قابل توجهى (30%-40%) از هموطنان فارس زبان امروزى ايران به واقع ترك تبارانى هستند كه به مرور زمان داوطلبانه (در قرون گذشته) و به اجبار (در قرن بيستم) زبان فارسى را اختيار نموده اند. علاوه بر آن ايران به عنوان كشورى كه بيش از هزار سال تحت حاكميت خاندانها٫ ارتشها و سلسله هاى تركى بوده ٫ عملا در دوره مذكور بخش محورى تاريخ و دنياى تركى را داشته است. عضويت ايران در مجمع  كشورهاى تركى بازگشت به هويت اصيل و ايفاى دوباره اين نقش تاريخى پس از غيبتى صدساله خواهد بود.

3-     مليت ترك يكى از دو مليت عمده ايران است. بخش بسيار قابل توجهى از جمعيت ايران (در منابع مختلف بين 50%- 25%) را هموطنان و شهروندان ترك تشكيل مىدهند. گروههاى منسوب به اين مليت علاوه بر تركهاى استانهاى آذربايجانى شمال غرب كشور (آذربايجان شرقى٫ آذربايجان غربى٫ زنجان٫ همدان٫ اردبيل٫ قزوين و مناطق ترك نشين چسيبده به اين استانها در استانهاى مركزى٫ قم٫ كردستان٫ كرمانشاهان٫ گيلان٫ تهران) شامل ميليونها تن ترك در استانهاى خراسان٫ فارس٫ اصفهان٫ كرمان٫ سمنان٫ مازندران٫ خوزستان٫ لرستان٫ چهارمحال كهگيلويه٫ بوشهر و.... ساكن مىباشند. همچنين تركمنها در استانهاى گلستان٫ خراسان و مازندران٫ و خلجها٫ قزاقها٫ اويغورها و ازبك ها از ديگر گروههاى تركى ساكن ايران مىباشند.

4-     جمعيت ترك ايران به جز تركيه  ٫ بيش از جمعيت ترك همه كشورهاى عضو مجمع كشورهاى تركى است (ايران به لحاظ نفوس دومين كشور ترك زبان جهان است). از اين زوايه ايران شايستگى آن را دارد كه نه تنها به عنوان ناظر بلكه به عنوان عضو اصلى كشورهاى تركى به عضويت "مجمع تركى همكارى و توسعه" در آيد.

5-     توسعه اقتصادى نيز همانند روند دمكراسى مسئله اى منطقه اى است. به لحاظ همكاري‌‏هاي اقتصادى٫ مجمع تركى همكارى و توسعه و مشخصا كشورهاى تركيه٫ آذربايجان و تركمنستان و ديگر  كشورهاي تركى در اروآسيا,‌ دريچه اى به روى بازار اورآسيا٫ آسياى ميانه ٫ قفقاز و اروپاى جنوب شرقى خواهد بود٫ در واقع اين دو سازمان از معدود امكانات واقعى ايران براى پيوستن به اتحاديه ها و سازمانهاى اروپايى نيز هستند.

6-     مجمع تركى همكارى و توسعه و سازمان همكارى اقتصادى درياى سياه تشكيلاتى بر مبانى نژادى و هويت ملى نيستند. مجمع تركى همكارى و توسعه اتحاديه اى منطقه اى مركب از سه دسته كشورهاى ترك زبان (تركيه٫ آذربايجان٫ قزاقستان٫ ازبكستان٫ تركمنستان٫ قيرقيزستان٫ قبرس شمالى) كشورهاى همسايه تركيه (گرجستان٫ بلغارستان٫ اوكراينى٫ روسيه) و ديگر كشورها (رومانى٫ مقدونيه٫ مولداوى٫ آلبانى٫ بوسنى هرزگوين٫ مغولستان٫ تاجيكستان) است. در "سازمان همكارى اقتصادى درياى سياه"٫ اكثر كشورهاى عضو را كشورهاى غير ترك مانند يونان و ارمنستان تشكيل مىدهند. عضويت ايران در اين دو مجمع و سازمان به عنوان كشورى با جميت عمدتا ترك ٫ در همسايگى تركيه و ديگر كشورهاى تركى و نيز پاره اى مسائل سياسى ديگر (بند 8) امرى بسيار معقول٫ فوق العاده منطقى و مطابق بر منافع دراز مدت ملى است.

7-     فعاليت و اهداف تاسيس مجمع تركى همكارى و توسعه شامل گسترش همه نوع همكارى و تعاون در عرصه هاى اقتصادى٫ بانكدارى٫ بيمه٫ بودجه٫ سيستمهاى مالياتى٫ تجارت خارجى٫ تكنولوژى٫ اجتماعى٫ فرهنگى و آموزشى و ...است. عرصه هايى كه توسعه و گسرتش آنها٫ زيربناى توسعه سياسى و گسترش ساختار دمكراتيك در منطقه نيز مىباشند.

8-     عضويت در مجمع كشورهاى تركى امكان تشريك مساعى٫ گشودن باب ديالوگ و تفاهم٫ تاثير و تعديل در سياستگذاريهايى مانند مسئله اشغال قره باغ توسط ارمنستان٫ امنيت درياى خزر٫ مشكلات موجود ايران با تركيه و آذربايجان ,‌‏ آينده عراق و افغانستان (هر دو با جمعيت قابل توجه ترك خواهان به رسميت شناخته شدن حقوق ملى خويش)٫ مسئله چاههاى نفتى و تقسيم منابع زيرآبى درياى خزر٫ تروريسم اسلامى و ... را فراهم خواهد ساخت. بدون ايجاد روابط مستحكم با تركيه٫ نيز آذربايجان٫ ايجاد روابط دوستانه با دنياى تركى بسيار دشوار خواهد بود.

 

از ديگر فوائد پيوستن ايران به اتحاديه هاى منطقه اى تركى و عربى:

 

 

- گردهمآيى و همكاري كشورها در مجموعه هاي منطقه اي كه به سرعت در سطح جهان در حال گسترش است به هيچ وجه ناقض هويت ملى و يا نافى استقلال ملى نيست. همانطور كه عضويت و همكاري فرانسه لاتين٫ آلمان ژرمن٫ مجارستان اوراليك ويا مالتاى سامى در اتحاديه اروپا به نفي هويت يكديگر منتهي نشده است. پس از عضويت روسيه در كنفرانس كشوهاى اسلامى به عنوان عضو ناظر -به سبب داشتن اقليت مسلمان٫ همسايگى با كشورهاى اسلامى٫ مسئله ترور اسلامى٫ منافع ملى و ديگر ملاحظات - عضويت ايران در "اتحاديه عرب"٫ "مجمع تركى توسعه و همكارى" و يا "سازمان همكارى اقتصادى درياى سياه" و ... نيز از الزم واجبات است.

 

- روند دمكراتيزاسيون تدريجى در داخل ايران باعث تمثيل و اشتراك هر چه بيشتر هموطنان به حاشيه رانده شده ترك و عرب در تعريف هويت ايرانى و سياستهاى كلان دولت و -دير يا زود – منجر به رسمى شدن زبان عربى در مناطقى كه هموطنان عرب در آن مناطق از جمعيت قابل توجهى برخوردارند٫ همچنين اعلام زبان سراسرى تركى به عنوان يكى از دو زبان رسمى دولت مركزى ايران خواهد شد . و بدنبال آن نتيجه منطقى گسترش و نهادينه شدن دمكراسى در ايران از جمله اين خواهد بود كه هويت هاى تركى و عربى ايرانيان ترك و عرب نيز به عنوان بخشى جدايى ناپذير از هويت ايرانى٫ منافع و ملاحظات پايه اى ايران و مولفه هاى اصلى سياستهاى منطقه و خارجى آن پذيرفته و تلقى گردد. بهبود وضعيت مليتهاى ترك و عرب در ايران به تلطيف روابط ايران با به ترتيب دنيا و كشورهاى تركى و عربى٫ و به عكس مستحكمتر شدن روابط با كشورهاى تركى و عربى به بهبود وضعيت شهروندان ايرانى ترك و عرب يارى خواهد رساند. عضويت ايران در اتحاديه كشورهاى عربى و مجمع تركى توسعه و همكارى و ....روندهاى لابد فوق را تسريع خواهد نمود.

 

- عضويت ايران در اتحاديه كشورهاى ترك و عرب٫ باعث دور شدن و پاكسازى ايران از انديشه هاى نژادپرستى آريايى٫ رسوبات باستانگرايى-كورشيسم استعمار ساخته پهلوى و تضعيف سياستهاى قوميت گرايى افراطى فارسى حاكم بر بخشى از دولتمران٫ مقامات و بروكراتهاى فارس خواهد شد. اين عضويتها همچنين به دور شدن از سياستهاى ضد عربى و ضد تركى دولت پهلوى در ايران –كشورى محصور بين كشورهاى عرب و ترك- در سده بيستم كمك خواهد نمود. سياستهاي ضدملى اى كه ايران را منحصرا مترادف با فارس مىداند (مشابه آنها را در بيانات پرويز مجتهدزاده شاهد بوديم) و مردم و كشور ايران هزينه هاى فوق العاده زيانبار آنها را متحمل شده و مىپردازند.

 

سياستگذاران و مسئولين كشور كثيرالمله ايران بايد هر حركت و تصميمي كه ايران را به سمت جهان عربى و دنياى تركى نزديك مىسازد پيگيرانه دنبال كنند. روابط حسنه و پيوندهاى مستحكم بين ايران و كشورهاى منطقه و جهان اسلام و در اين ميان اتحاديه عرب و مجمع كشورهاى تركى هم به نفع ايران, ‌‏هم به نفع اعراب و اتراك خارج و داخل و همه ديگر مليتهاى ايرانى و هم به نفع توسعه و ثبات كل جهان اسلام و خاورميانه است.